وصی رسول

هفته هفدهم

وصی رسول

07:31

متن داستان

به نام خدا سلام چون در ایام شهادت مولی الموحدین امیر المومنین علی علیه السلام هستیم، داستان این هفته را اختصاص دادیم به یکی از دلایل قطعی اثبات ولایت و وصایت امام علی علیه السلام. پس از شما دعوت می کنم که این داستان مشهور در کتب شیعه و سنی را گوش کنید. ..................................................................... با اوج گیری اسلام، یهودیان که خودشون رو قوم برتر می‌دانستند و تحمل دیدن پیامبری در غیر امت خودشون را نداشتند، احساس خطر کردند و همیشه با کمک به کفار سعی می‌کردند بر علیه پیامبر توطئه کنند. ولی به اذن خدا و تلاش های حضرت محمد و امام علی که همیشه پیش قدم در انجام دستورات پیامبر بود، اسلام جایگاه خوبی پیدا کرده و قدرت گرفته بود. برخی یهودیان با هدف ضربه زدن به اسلام و ورود در جامعه مسلمانان، بدون ایمان، شهادتین می‌گفتند و خودشون رو مسلمان معرفی می‌کردند. آن ها با حضور بین مسلمان ها و ایجاد شبهه و باورهای دروغ، سعی می‌کردند از درون، اسلام را تخریب کنند. یکی از این شخصیت ها عبدالله بن سلام هست که در تاریخ، شخصیتی مبهم و تردیدآمیز دارد که آن‌ هم به جهت برخی عمل‌کردهای او بوده است؛ در روزگار عثمان، عبدالله بن سلام و کَعبُ الاَحبار از مشاوران هیئت حاکمه و منبع اصلی بسیاری از انحرافات سیاسی و عقیدتی در حکومت اسلامی بودند. عثمان در امور مهم با عبدالله بن سلام مشورت، و براساس دیدگاه او عمل می‌کرد. در جناح‌بندی‌های سیاسی پس از عثمان، عبدالله بن سلام همواره به دشمنان علی (علیه‌السلام) گرایش داشت؛ از این‌رو هنگامی که مردم با امیرالمومنین بیعت کردند، او از جمله کسانی بود که از بیعت با ایشان سر باز زد. بنی‌امیه در بزرگ‌نمایی شخصیت و انتساب فضایل به عبدالله بن سلام از هیچ تلاشی فروگذار نکردند و به دلیل اقرار او به نبوت پیامبر، او را صاحب فضل و حتی نزول آیاتی از قرآن کریم را در شأن او دانسته‌اند. یهودیانی همچون کعب الاحبار، عبدالله بن سلام و وَهَب بن مُنَبِّه و دیگران، موجب بروز و رواج روایات ساختگی و خرافات بسیاری در میان مسلمانان شدند، آن ها اسرائیلیات وارد دین و علم تفسیر کردند. روزی همین عبدالله بن سلام که با امیرالمومنین حتی بعد از عثمان هم بیعت نکرد با جمعی از یهود نزد رسول خدا آمدند. داستانی که الان می خوام نقل کنم بر اساس روایتی از امام باقر علیه السلام هست که در امالی شیخ صدوق و همچنین مناقب ابن شهر آشوب ذکر شده. امام باقر عیله السلام می فرمایند: جمعی از یهود از جمله: عبدالله بن سلام، أسد، ثَعلَبَه، بِنیامین و ابن صوریا که مسلمان شده بودند نزد رسول خدا آمدند و گفتند: ای پیامبر خدا، موسی، یوشَع بن نون را جانشین خودش کرد، وصی و جانشین شما کیست؟ چه کسی بعد از شما ولی ما خواهد بود؟ در همین لحظه این آیه نازل شد: إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَوهَ وَ هُمْ رَاکِعُونَ سرپرست و ولی شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند؛ همانها که نماز را برپا می‌دارند، و در حال رکوع، زکات می‌دهند. پیامبر بعد از خواندن آیه به همه گفتند که برخیزید تا به مسجد برویم. همه بلند شدند و همراه پیامبر به سمت مسجد حرکت کردند. وقتی که می خواستند وارد مسجد شوند، سائلی (فقیری) از مسجد خارج شد. رسول خدا او را صدا زدند و پرسیدند: آیا کسی چیزی به تو داد؟ مرد فقیر عرض کرد: بلی، این انگشتر را پیامبر فرمودند: چه کسی آن را به تو داد؟ فقیر اشاره به امیر المومنین کرد و گفت: آن مرد که نماز می خواند! پیامبر دوباره پرسید: وقتی انگشتر را به تو داد در چه حالتی بود؟ فقیر گفت: در حالت رکوع! حضرت محمد صلی الله علیهِ و آله تکبیر گفتند و حاضران در مسجد هم با پیامبر تکبیر گفتند. سپس پیامبر خطاب به آن جمع یهودی مسلمان شده فرمودند: علی بن ابی طالب بعد از من ولی شماست! آن ها هم عرض کردند: الله را به پروردگاری و اسلام را به عنوان دین و محمّد را به پیامبری و علی را به ولایت پذیرفتیم و از این بابت راضی و خوشنودیم. خداوند هم این آیه را نازل کرد: «وَ مَن یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ» و کسانی که ولایت خدا و پیامبر او و افراد با ایمان را بپذیرند، پیروزند؛ (زیرا) حزب و جمعیّت خدا پیروز است. .................................................................... فاطیماکست.کام ...

هیچ چیزی مثل قصه، در عمق وجود آدم اثر نمی‌کنه، فاطیماکست هر هفته در کنار ماهنامه ها و احادیث، یک قصه جدید برای شما منتشر می‌کنه. اگر می خواید، پادکست ها هرهفته به دستتون برسه، عضو یکی از شبکه های اجتماعی ما بشید.