دعوت مهمان در عین نیاز

هفته هشتم

دعوت مهمان در عین نیاز

06:42

متن داستان

به نام خدا سلام، عیدتون مبارک، به فاطیماکست خوش آمدید. بله در ایام ولادت نفس الرسول، زَوجُ البَتول، یعسوبُ‌ الدین، صراطُ المستقیم، امیرالمومنین، قَسیمُ الجَنَّة و النَّار، علی علیه السلام هستیم. این ایام مبارک را به همه شما تبریک می گم و دعوت می کنم که قصه این هفته را با هم گوش کنیم دعوت مهمان در عین نیاز مرد فقیری خدمت پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) رسید و گفت: بسـیار گرسـنه هسـتم و دسـتم به جایی نمی رسه، لطفا برای من غذایی تهیه کنید و منو سـیر کنید. پیامبر ابتدا از خودش شروع کرد و پیکی به سوی خانه های همسرانشان فرسـتادند. ولی آن ها در جواب گفتند که چیزی جز آب در خانه نداریم. شب بود و مرد فقیر هچنان امید داشت غذایی پیدا کنه و گرسنه نخوابه. رسول خـدا بعد از اینکه دید در خانه اش چیزی ندارد تا به آن مرد فقیر بدهد، رو به اصحاب کردند و فرمودند: چه کسی می تواند امشب این مرد گرسنه رو مهمان کنه؟ حضرت علی علیه السلام که همیشه در انجام دستورات پیامبر پیش قدم و مشتاق بود، گفت: یا رسول الله! من او را مهمان میکنم. مرد فقیر با امام علی راهی خانه کرم و رحمت شد. امام علی وقتی به خانه رسید، به حضرت فاطمه (علیها السلام) گفت: دختر پیامبر خدا، فاطمه جان! غذایی درخانه هست؟ مهمان داریم. حضرت فاطمه فرمود: آري هست، فقط به اندازه غذای بچه ها، اما مهمان را بر خودمان مقدم می داریم. آری حضرت زهرا با اینکه مادر بود و مادر همیشه نسبت به تامین غذای فرزندانش بسیار علاقه مند است، آن هم چه فرزندانی، حسن و حسین، سرور جوانان اهل بهشت، ولی با این حال ایثار کرد و به امیرالمومنین گفت که نمی گذاریم مهمان، گرسنه از این خانه برود علی(علیه السلام) فرمود: فاطمه جان! پس بچه ها را بخوابون، چراغ ها رو هم خاموش کن. زهرای مرضیه، فرزندانش را با زمزمه های پر مهر مادرانه اش خواباند و سفره پر برکتش را پهن کرد. چراغ ها رو هم خاموش کرد تا مرد فقیر متوجه نشود که برای اهل خونه، غذایی در سفره نیست. علی و فاطمه در آن تاریکی شب طوری رفتار کردند که مهمان خیال کند آن ها هم دارند غذا می خورند. مهمان با آن غذا سیر شد و رفت، در حالی علی و فاطمه وکودکانشان گرسنه بودند. فاطمه بعد از رفتن مهمان، چراغ ها رو روشن کرد، ناگهان دید که سبدی پر از فضل و رحمت الهی، پر از غذای بهشتی در خانه هست. شب به پایان رسید و موذن داشت اذان می گفت، بله وقت نماز صـبح فرا رسیده بود. علی علیه السلام هم با اشتیاق همیشگی خود به دیدار پیامبر رفت و با او نماز خواند. رسول خدا پس از سلام نماز نگاهی به علی کرد و به شدت گریست و فرمود: ایثار شب گذشته شما شگفت انگیز است. آنگاه این آیه شریفه بر پیامبر رحمت نازل شد، او هم آیه را برای امیرالمومنین خواند: (وَيُؤْثِرُونَ عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ ۚ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ) و آنها (یعنی نیازمندان) را بر خود مقدّم می‌دارند هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند؛ کسانی که از بخل و حرص نفس خویش باز داشته شده‌اند رستگارانند! به پایان این قسمت رسیدیم، ولی خیلی دلم می خواد قبل از خداحافظی به مناسبت این ایام، روایتی از امام جواد علیه السلام رو به شما هدیه بدم. به نظرم خیلی خوبه ما در اعیاد و مناسبت ها برای هم، آیات قرآن و کلام اهل بیت علیهم السلام را به عنوان هدیه بخونیم و یا ارسال کنیم که هیچ چیزی بالاتر این دو گنج گران بها که پیامبر بین امت خودش به امانت گذاشته نیست. امام جواد عليه السلام از اول شب تا صبح فقط يك دعا را می خواندند: اللّهُمّ قِني شُحَّ نَفسِي خدايا! مرا از بخل نفسانى‌ام حفظ كن. راوى مى‌گويد: به امام گفتم: جانم فدايت! من جز اين يك دعا از شما نشنيدم! امام فرمود: «فاى شى‌ء اشد من الشح» چه چيزى خطرناك‌ تر از بخیل بودن است. خداوند متعال می فرماید: «و مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ المُفْلِحُونَ» کسانی که از بخل و حرص نفس خویش باز داشته شده‌اند رستگارانند! خدا به حق امیرالمومنین، محبت و عشق به قرآن و اهل بیت رو در دل هممون روز افزون کنه عیدتون مبارک باشه فاطیماکست.کام رو فراموش نکنید. ما رو از طریق این سایت در شبکه های اجتماعی پیدا کنید. عضو بشین تا هیچ قصه ای را از دست ندین. تا چهارشنبه هفته بعد خدا نگهدار

هیچ چیزی مثل قصه، در عمق وجود آدم اثر نمی‌کنه، فاطیماکست هر هفته در کنار ماهنامه ها و احادیث، یک قصه جدید برای شما منتشر می‌کنه. اگر می خواید، پادکست ها هرهفته به دستتون برسه، عضو یکی از شبکه های اجتماعی ما بشید.